کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

ابری سیـاه، چـشم ترش را گرفته بود           زهری؛ توان مختصرش را گرفته بود

معلوم بود از وَجَنـاتش که رفتنی است           یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود


از بس شـبـیه مـادرش افـتـاد بر زمین           در انتهـای کوچه سـرش را گرفته بود

تا رو  به روی حجره خمیده خمیده رفت           از درد بی امان، کـمرش را گرفته بود

چـشـم انتـظـار دیـدن روی جـواد بـود           خـیـلی بـهـانـۀ پـسـرش را گـرفـته بود

بر روی خاک بود که پیچید بر خودش           آثــار تشنگی، جــگـرش را گرفته بود

افـتـاد یـاد جـدّ غـریـبی که خـواهـرش           در بـین قـتـلگـه خـبـرش را گرفته بود

دیگـر تـوان دیـدن اهـل حـرم نـداشت           ازبس که نیزه دور و برش را گرفته بود

وقتی که شـمـر آمد و کـارش تمام شد           خلخال دخـتـری نظـرش را گرفته بود

: امتیاز